شاید سخت ترین کار ارتباط برقراری با 78 ای های عزیز باشه .

سخته وقتی ازت 2 سال کوچک ترن و تجربه های تورو ندارن و تازه دارن 18 سالگیرو با اون تحولات ذهنی مسخره و بچه گانه رد میکنن و تو اصلا مثله اونا نیستی . نمیتونی کنترلشون کنی و مجبورشون کنی که متعادل رفتار کنن . هیجانات عجیبی برای تخلیه دارن بعضیاشون و بعضیاشونم خیلی ارومن . 

من مشکلم با شلوغای گله ... به چیزایی فک میکنن که تو دوسال پیش فک میکردی و الان داری به اون فکرا میخندی ... از جنبه ی قضاوت و پیش بینی غیر احساسی خیلی مبتدی هستن .

دوست داری گاهی اوقات خودتو حلق آویز کنی . البته ق با کسی نیست این وسط ... دارن سیر طبیعی طبیعت رو طی میکنن  و حال و هوای خودشونو دارن .